صندلی‌ها

بعضی اشیا شئ‌تر هستند! این شئ‌تر بودنشان به کارکردشان برای ما باز‌می‌گردد، کارکرد نه صرفاً منفعت‌بخشی آنهاست بلکه تداعی‌گر خاطرات و فرصت یگانه‌ی عمر هستند
مثلا صندلی‌ها؛ صندلی[‌‌ها] ابژه‌ای هستند که در زندگی ما نقش مهمی دارند و معمولا چون غالب بر آن‌ها هستیم نادیده گرفته می‌شوند؛ ابژه‌هایی پیش‌پا‌افتاده یا بهتر زیرپاافتاده که شاهد خاطراتند: صندلی نوزاد، صندلی مدرسه، صندلی معلم، صندلی محل‌کار صندلی مادربزرگ، صندلی کافه، صندلی رستوران، صندلی کافی‌شاپ، صندلی قرار اول، صندلی خواستگاری، صندلی میز توالت یا همان میکاپ وقتی به انتظاری،  صندلی عقد، صندلی دست‌به‌دست دادن، صندلی کتابخانه مشرف به بخش خواهران، صندلی مقابل تلویزیون، صندلی دکتر، صندلی دادگاه... و هزاران صندلی که هر روز با ماهستند
بعضی از این‌ صندلی‌ها [ افزون بر اینکه شئ‌ترند] صندلی‌تر هم هستند، نقش پررنگ و هویتی متمایز و حضوری اساسی‌تر در زیست ما دارند و به نوعی کارکردی ویژه:
صندلی فلزی سبز روضه‌خوان منزل، صندلی همیشگی کافی‌شاپ، صندلی مشاجره، مصاحبه .... و باز هم قرار اول در یک کافی‌شاپ
بعضی از آن‌ها عرفاً شرف بیشتری یافتند چون صندلی کنار پنجره هواپیما ... یا صندلی جلوی ماشین
و گمان من این است که انسان‌ها به صندلی هویت می‌دهند:
مادربزرگ و روضه خوان و ... به صندلی همیشگی‌شان
شاگرد شوفر به صندلی‌اش و شوفر هم به صندلی‌اش هویت می‌دهد...

بعضی از صندلی‌ها اضافی‌اند اما: میز چهارنفره یک زوج که این اضافی‌ها فقط وقتِ صبحانه دورترشان می‌کند، چه برسد به شش نفره و هشت نفره و دوازده نفره، بعضی صندلی‌ها برای مهمانند، با روکشی که از گزند ما دور باشند؛

صندلی‌ها خوب و بد دارند: نه به سبب ساختار و کیفیت ساخت، بلکه به سبب تداعی‌گری آنها، صندلی‌های حسودِ بدون استفاده میز‌ غذا و صندلی‌های مقابل هم نشستن و خیره شدن. صندلی‌های گرم دیدار اول و صندلی‌های سرد دیدار آخر....

چه صندلی‌هایی در انتظار ماست؟
و چه صندلی‌هایی را [ با صاحبان هویت بخششان] داریم/نداریم؟

با نوای ملکوتی کارایندرو بخوانید:

النی کارایندرو

پ.ن: امروز دومین جلسه‌ای بود که با جمعی در جایی حاضر شدیم و ناخودآگاه غالبا در صندلی‌های قبلی نشستیم... (#پیروان)

0 تعلیق:

 

طراحی شده توسط اینسایت |تبدیل شده به بلاگر پوسته های بلاگر |بهینه شده برای زبان فارسی مجتبی ستوده